در جهان و بهويژه منطقه بلاخيز خاورميانه اوضاع بهشدت به هم ريخته است. خاورميانه و شمال آفريقا در پي چند انقلاب پيدرپي كه هركدام مدعي رهانيدن ملتهايشان از قيدوبند نظمهاي پيشين بودهاند، عملا دچار بينظمي بزرگي شدند كه تركيه بهعنوان كشوري قانونمدار خود را نه فقط مستثنا از آن بينظميها تلقي ميكرد بلكه با بهرهمندي از نابساماني همسايگان به توسعه اقتصادي كمنظيري دست يافت كه موجب اقتدار آن كشور در زمينههاي مختلف صنعتي، سياسي و نظامي شد كه مورد غبطه كشورهاي ديگر منطقه بود؛ اما گويي ادامه توسعه با متانت و آرامش سازگار نيست.
به گزارش پايگاه تحليلي – خبري ايران بالكان (ايربا) به نقل از شرق، از چندين سال پيش تركيه به بهانه نگراني از توسعه تبليغات و توسعه نفوذ شيعي در منطقه در داخل و خارج به اقدامات سياسي و نظامي حادي دست زد كه گويي نوعي توهم بازگشت به گستره جغرافيايي امپراتوري عثماني را در سر داشته باشد. چندبرابرشدن درآمد ملي در دوراني كوتاه شايد اين احساس را در رئيسجمهور تركيه پديد آورد كه با ابعاد و جمعيتي متناسب مگر چه چيزي از فرانسه و آلمان و ساير شركاي «اروپايي» كم دارد؟ چگونه است كه آنها در شرايط بحراني به آفريقا و آسيا نيرو ميفرستند و اعمال قدرت ميكنند، چرا تركيه نكند؟ خصوصا كه در مواردي مانند سركوب دولت اكثرا شيعي عراق كه هزينه توليد و بهرهبرداري از داعش را نيز عربستان بر عهده ميگرفت، چرا مشاركت نكند. چرا نكوشد از آب گلآلود سوريه ماهي بگيرد؟ چرا در دعواي جمهوري آذربايجان و ارمنستان با دخالت به سود جمهوري آذربايجان در جنگ با همكاري اسرائيل، موقعيت برتري براي آينده خود كسب نكند؟ چرا در ليبي كه قدرتهاي مختلف اروپايي و آمريكايي در كشمكش هستند، سهمي نخواهد و در عوض آبهاي ماوراي جزاير يوناني در درياي اژه كه بوي نفت ميدهد، يا در اكتشافات سواحل شمالي قبرس يا حتي درياي سياه از نفت آن سهمي نبرد؟ و چرا در داخل با جمعيت بزرگ كرد و علوي كه در چند دور انتخابات موقعيت محكمي كسب كرده بودند، برخورد نكند؟ چرا نكوشد كه از وضعيت ايران كه ترامپ با خروج از برجام به دنبال آن بود، بهرهبرداري كند؟ چرا با تبليغات پوپوليستي و عامهپسند پانتركيسم، جماعتهاي عامي را به هيجان نياورد و براي خودش نمايشهاي بزرگ حمايت خلقي راه نيندازد؟ اين پرسشها ميتوانست پاسخهاي منطقي و عقلاني از سمت كساني داشته باشد كه شمارشان در تركيه كم نيست.
اينان ميتوانستند اندرز دهند كه براي تركيه بهتر است با بهرهمندي از روابط اروپايي و آمريكايي به توسعه اقتصادي و صنعتي و اجتماعي خود ادامه دهد و به آن توسعه بعضا سطحي عمق ببخشد، تا به توسعه علمي و فرهنگي دست يابد و بهراستي در شمار قدرتهاي بزرگ جهاني جاي گيرد، تا بتواند با متانت و جلب احترام بينالمللي نقش مهمتر، جديتر و بيشتري در عرصه بينالمللي بر عهده بگيرد؛ اما گويي وسوسه ابراز و توسعه قدرت فريبندهتر است. يا شايد از اين بيم دارد كه در برابر قدرتنماييهاي ديگران كم بياورد. هرچه هست اكنون اردوغان قانونمداري آتاتوركي تركيه را با همه فرازونشيبهايش برهم زده است. احساس استقلال در اتخاذ سياستهاي نظامي پرهزينه تركيه موجب رنجشهايي در ميان همسايگان آسيايي و اروپايياش شده و به اعتبار تركيه و توسعه اقتصادي آينده و استحكامي پولياش لطمه زده است. پرسش اين است كه آيا بنيه اقتصادي كمعمق تركيه توان رويارويي با برداشتن چندين هندوانه نامتناسب با يك دست را دارد؟ آيا شتاب براي ابرقدرتشدن بر زمينش نخواهد زد. هشدار در برابر اينگونه شتابها و خودفريبيها به همه كشورهاي خاورميانهاي كه با پول نفت احساس قدرت ميكنند نيز صادق است. به اميد آنكه با احترام به قوانين بينالمللي و پرهيز از تندرويها و رجزخوانيها در شرايط حاد كنوني عرصه بر همه ملل منطقه تنگ نشود و گرفتار مصيبتهاي بدتر نشوند. قدرتهاي بزرگ مانند روسيه و اروپا و آمريكا با اتكا به منابع و امكانات خود ميتوانند بحرانها را از سر بگذرانند اما بسياري از كشورها در آتش اين رفتارهاي اردوغانها خواهند سوخت.